سقای آب و ادب | ... | |
کتاب: سقای آب و ادب نوشتهی: سید مهدی شجاعی اثری مذهبی_تاریخی، متفاوت و گیرا، در ژانر داستانی و حماسی، با روایتی شاعرانه، احساسی و منطقی، دقیق و کامل و بر اساسِ مستنداتِ تاریخی، واقعهی عاشورا و دلاوریهای ابوفاضل قمربنیهاشم را به تصویر کشیده است. روایتی که در 10 فصل شخصیتِ عباسبنعلی علیهالسلام را به نمایش میگذارد. فداکاریهای برادری که تا پای جان، شجاعانه در برابر دشمن ایستادگی کرد و امام و مقتدایش را تنها نگذاشت. در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی وجود دارد. از ازدواج امام علی با امالبنین، تولد عباس و تا روز شهادت را در برمیگیرد. برشهایی از کتاب: *«وقتی که ماه باشی، پلنگها هم خودشان را به بلندی میکشانند و به طمعِ چنگ انداختن بر صورتت جستو خیزمیکنند. چه عبس، رسوایی خودشان را در درههای هلاکت رقم میزنند.» *اکنون این اوست و آبی که تا زانواِن او و شکمِ اسب، بالا آمده. اکنون این اوست و آب و مشک خالی و بچههای حسین. اکنون این اوست و لبهایی که از تشنگی ترک خورده. اکنون این اوست و تنی که از تشنگی ناتوان شده. اکنون این اوست و جگری که از تشنگی تاول زده. اکنون این اوست و هجومِ لشکرِ عقل از هزار سو که او را به نوشیدن آب ترغیب میکند. *«دلم گرفته است آقا! سینهام تنگ شده است. قلبم دارد از شدت درد میترکد. همینطور ایستادهام و شهادت یارانمان را یکبهیک تماشا میکنم. رخصت فرمایید لااقل به قدرِ گرفتن انتقام عزیزانمان از دشمن، بجنگم.» *حسین میداند که دشوارترین کار برای عباس، نجنگیدن است. بزرگترین شجاعت و مقاومتِ عباس، شهادت یاران را دیدن، دندان بر جگر فشردن و از جا نجنبیدن است. حسین میداند که بزرگترین شهامت عباس، دست بر قبضۀ شمشیر فشردن و شمشیر را در غلاف نگه داشتن است. حسین به روشنی میفهمد که برترین ظرفیت عباس، سکوت و تبعیت در اوج قدرت و توانمندی است، صبر و شکیبایی در نهایت اقتدار و کظم و خویشتنداری در عین صولت و شجاعت. عباس اینک کوه آتشفشان خاموشی است که اگر اراده کند گدازههای خشمش تمام جبهۀ دشمن را میسوزاند و خاکستر میکند. و آنچه این آتشفشان را مهار کرده است، فقط ادب و اطاعت عباس است. *ناگهان تیری بر قلب مشک مینشیند و جگر عباس را به آتش میکشد. تیر بر مشک نه؛ که بر قلبِ امید عباس مینشیند و عباس در خود فرو میشکند و مچاله میشود.
[دوشنبه 1403-04-25] [ 12:44:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |