خواب

 

خواب خوبی داشتم. سرخوشانه بیدار می‌شوم. کمتر اتفاق می‌افتد که خوب بخوابم. به بدنم کش‌و‌قوسی می‌دهم. رو به او می‌گویم: «بیا برات تعریف کنم دیشب چه خوابی دیدم.»

: «بازم تو خواب دیدی؟ چرا دست از سر گذشته‌ها برنمی‌داری؟ شب برای خواب و استراحت هست. راحت بگیر بخواب. چه کاری هست که مدام خواب می‌بینی؟»

: «این حرف‌ها را ول کن. خواب می‌دیدم خانه‌ی بی‌بی بودیم. زن عموی مادرم ، پا‌به‌ماه بود. نمی‌توانست زایمان کند. گفته بودند برای آسان شدن زایمان، سوره‌های ضحی و انشراح بخوانید. قرآنی بزرگ و قدیمی آوردند. کسانی به ترتیب سوره‌ها را تلاوت کردند. وقتی نوبت به من رسید، هر چه قرآن را ورق زدم، این دو سوره را پیدا نکردم.

دو شب هم خواب محسن را دیده بودم که زنده شده. آمده خانه و با بچه‌هایش بازی می‌کند. می‌دانستم زنده نیست. دختر کوچکش را روی پشتش سوار کرده و در حیاط خانه‌ی مادر می‌گرداند….»

با لب و لوچه‌ی آویزان سر تکان می‌دهد.

می‌پرسم: «به نظرت چرا همچین خواب‌هایی دیدم؟ تعبیرش چه می‌شود؟ چرا این شب‌ها با مُرده‌ها حشر‌و‌نشر دارم؟»

چنان با آب‌و‌تاب تعریف می‌کردم که چشم از دهانم برنمی‌داشت. با ریشخند می‌گوید: «خواب زن چپ هست. تعبیر ندارد. خودت را اذیت نکن.»

اخم‌هایم در هم می‌رود: «مگر بین زن و مرد فرق هست که توی دهان مردم افتاده خواب زن چپ هست و تعبیر ندارد. آقا جان! اون خوابی که چپ هست و تعبیر ندارد، خوابِ “زن” به عنوان یک انسان نیست؛ خوابِ “ظن” با طا‌ظا هست؛ یعنی خوابی که به خاطر حدس و گمانِ خودت می‌بینی؛ یعنی وقتی زیاد به موضوعی فکر می‌کنی، آن را در خواب می‌بینی. به این خواب “رویای نفس” یا “خواب ظن” می‌گویند، که ادامه‌ی همان فکر و خیال‌ها و درگیری‌های ذهنی در طی روز است. چون این کلمه‌ی ” ظن” عربی هست و در فارسی مثل ” زن” تلفظ می‌شود؛ مردم فکر کرده‌اند خواب زن‌ها چپ هست؛ در حالی‌که این نوع خواب که از روی ظن و گمان دیده می‌شود، چپ هست وتعبیر ندارد.

 چقدر در حق زن‌ها کم لطفی می‌شود. زن را در ردیف آدمیزاد؛ حتی در موردِ تعبیرِ خواب قرار نمی‌دهند و مرد را تافته‌ی جدا بافته می‌دانند. این حرف‌ها به خاطر جوِ مردسالاری و آشنا نبودن با واژگانِ عربی هست؛ وگرنه این گفته هیچ دلیل و مدرک شرعی، عرفی، دینی و عقلی ندارد.»

آرنجش را روی میز گذاشته. کف دست را متکای سر و صورتش کرده. با لبهای وارونه و چشمان گرد به من زل زده. برای این که کم نیاورد و حرفی زده باشد می‌گوید: «خب! کمتر فکر کن. به‌جای فکر و خیال‌های الکی، یک کار مفیدی انجام بده. خودت را سرگرم کن.»

 به مچ دستم چرخی می‌دهم. کف دست و صورتم را به طرفش می‌چرخانم: «چشم آقا. امری باشه؟ حالا که فهمیدی لطفا وقتی می‌گویم خواب دیده‌ام نگو: «خیر است ان شالله؛ ولی خواب زن چپه!»

هم‌زمان به طرف رایانه می‌روم. نرم‌افزارِ قرآنی را باز می‌کنم. آیات مربوطه‌ی سوره‌ی یوسف را می‌بینم. از تفسیر نمونه و المیزان کمک می‌گیرم. این مطالب را قبلا هم خوانده بودم؛ ولی کمابیش در ذهنم مانده بود. توفیقی حاصل شد برای مرور اطلاعات قبلی. بله درست گفته بودم. خواب‌ها انواع دارند حتی در این زمینه از پیامبر هم روایتی نقل شده که فرموده:

«الرؤيا ثلاثة: بشرى من اللَّه و تحزين من الشيطان و الذى يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه؛‏ خواب و رؤيا سه گونه است گاهى بشارتى از ناحيه خداوند است، گاه وسيله غم و اندوه از سوى شيطان و گاه مسائلى است كه انسان در فكر خود مى‏پروراند و آن را در خواب مى‏بيند. (بحارالانوار،ج14، ص441.)

خواب من از نوع سوم بود. اگر خواب محسن را دیدم به خاطر این است که دلتنگش بودم. مرگش را باور ندارم. دلم می‌خواست زنده بود و مثل ما زندگی می‌کرد. برای او و سایر رفتگان‌مان قرآن خواندم. ذهن ناخودآگاهم که از این فکر و خیال‌ها تغذیه می‌کند، برای گول زدن من، رفتگانی که دلتنگشان هستم را همان‌طور که دوست دارم در خواب، پیش چشمم مجسم می‌کند. هر چه بیشتر به آنها فکر کنم، احتمال این که خوابشان را ببینم بیشتر هست. وقتی در خواب دیدم محسن، خوشحال و سرحال بود و با بچه‌هایش بازی می‌کرد، دلم آرام گرفت.

پس خواب زنانه مردانه نیست؛ بلکه بر اساس تجربه، فکر و خیال هر فرد، فرق دارد.

موضوعات: آموزش درس عربی, تعبیر خواب
[سه شنبه 1403-02-18] [ 12:07:00 ق.ظ ]