بین دو راهی گیر کرده‌ام. یک هفته است با خودم کلنجار می‌روم. چکار کنم؟ کدامش را انتخاب کنم. سبک‌سنگین می‌کنم. اگر بروم؛ ‌خواهرم خوشحال می‌شود. در جشن شرکت می‌کنیم. برای عوض شدن روحیه‌ی خانواده خوب است. صله‌رحم به جا می‌آوریم.

 در مقابل، شب تا صبح توی راه هستیم. یک روز را مهمانیم، فرصتی برای استراحت در آن شلوغی نیست. شب می‌رویم تالار، خسته می‌شویم. بعد از تالار همسر دوباره راه می‌افتد. هشت ساعت رانندگی. خسته، کوفته و خواب‌آلود. فقط خستگی به تنت می‌ماند.

اگر نروم؛ خواهر و خانواده‌اش ناراحت می‌شوند، گله و قهر می‌کنند که: «چرا نیامدی؟ حتما باید کسی مریض شود یا بمیرد که تو بیایی؟ حداقل می‌آمدی مادر را می‌دیدی…»

همسر و بچه‌ها می‌گویند: «حوصله‌ی مسافرت نداریم. این همه راه برویم که عروسی هست؟ می‌خواهی تنها برو. یا اصلا نرو چند وقتی گله می‌کنند و تمام می‌شود.»

خلاصه نمی‌دانم چکار کنم. انگار کسی دست و پایم را بسته و نمی‌گذارد درست انتخاب کنم.

انتخاب کردن بین دو یا چند گزینه، سخت و استرس‌زاست. کاملا گیج شده‌ام. خواب و خوراک را از من گرفته. سرم درد می‌کند. شب‌ها پادرد به جانم می‌افتد؛ از بس که فکرم مشغول است.

 نمی‌شود بی‌گدار به آب زد. بایستی آگاهانه به موضوع نگاه کنم. باید اهم و مهم کرد و اصلح و بهتر را برگزید؛ وگرنه یک عمر باید سرزنشِ خود و دیگران را به جان بخرم. هر انتخابی، خوبی و بدی‌های ویژه‌ی خودش را دارد. نمی‌توانم یکی را به دیگری ترجیح دهم؛ چون هیچکدام در همه‌ی موارد از دیگری بهتر نیست. نیاز به مشورت دارم، بلکه تصمیم صحیح و عاقلانه‌ای بگیرم.

کاری کنم بهر ثواب؛ نه سیخ بسوزد نه کباب.

انتخاب

موضوعات: آموزش درس عربی, انتخاب
[یکشنبه 1403-04-03] [ 01:03:00 ب.ظ ]