شکرگزاری بابت روزمرگیها | ... | |
گاهی آنقدر دچار یکنواختی و تکرار میشویم که داشته هایمان به چشم نمیآیند. برایشان حساب باز نمیکنیم و قدردان زندگی، سلامتی، عزیزان و هر آنچه که در اطرافمان هست، نیستیم. ندیدشان میگیریم. چیزهای دمِدستی که نمیدانیم اگر نباشند، دلمان برایشان لک میزند. که نبودشان، زندگیمان را تلخ و دشوار میکند. این روزها کتابی از نویسندهی نامی کشور، احمد محمود را میخوانم به نامِ «زائری زیر باران» چه زیبا این موضوع را مطرح کرده و از دلتنگیش برای همین روزمرگیها نوشته: «قبل از این که زندانی شم، هرگز به فکر این چیزها نبودم. روشنی دلپذیر ظهر، برایم عادی بود و تو منزل، با بچهها سر و کله زدن، یک کار معمولی و غالباً خسته کننده. همیشه فکر میکردم که زندگی، رنگی دیگر دارد و آنچه در اطرافم میگذرد، فقط یک مسخرهی تکراری است؛ ولی حالا نه! حالا یادآوری تمام چیزهای بیارزش که خارج از زندان دورم را گرفته بود، برایم لذتبخش شده بود. خیلی از چیزهای بیاهمیت برای زندگی ضروری است. اصلاً مجموعه ای از چیزهای به ظاهر بیاهمیت، زندگی را تشکیل میدهد. زندگی یعنی همین! اگر میشد یک بار دیگر رو چارپایهی لَقوتَقِ بقالِ سرِمحل بنشینم و سیگار دود کنم و مردمی که از راه میگذرند را تماشا کنم، حتما خیلی کیف میکردم.» خدایا شکرت بابت همهی نعمتهای ریز و درشتت که گاهی برایمان کسالتآور است. الحمدلله
[شنبه 1403-03-19] [ 11:32:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|