📚کتابها ساکتترین و ثابتترین رفیق هستند.
امروز در مورد “دوست” دنبال مطلب بودم. فهمیدم که دوست با رفیق فرق دارد؛ یعنی؛
هر رفیقی، دوست هست؛
ولی هر دوستی، رفیق نیست.
مثل گردی و گردو؛
هر گردویی گرد هست؛
اما هر گردی، گردو نیست.
دوست عام است؛ شامل همه نوع با هم بودنی میشود؛ شاید سالها طول بکشد و به رفاقت بینجامد، شاید هم برای یک ساعت، یک روز، یک سال و …. باشد و تمام شود. مقطعی و براساس موقعیت شکل میگیرد.
ولی رفاقت، خاص است. در آن پایداری و وفاداری موج میزند. رفیق برای رفیقش جان میدهد. در هر حالی پای رفاقتش میماند.
خلاصه داستانی با همین نام (دوست)، توجهم را جلب کرد. از مجموعه داستانهای کوتاهِ صادق چوبک.
در این داستان، تفاوت “دوست و رفیق” کاملا مشهود هست.
در برشی از داستان آمده:
برام حرف زد و گفت:
«من کشاورزی خوندم؛ که بیام اینجا یه مزرعه نمونه تو کرج بسازم.
میوه و سبزیکاری و پرورش مرغ و خروس راه بندازم.
حالا هم همین خیال رو دارم.
نمیدونی چقده لذت داره که آدم صبح از صدای گاو گوسفندها و مرغ و خروسها تو مزرعه چشماش رو واز کنه.
من زندگی با حیوونا رو بیشتر از زندگی با آدما دوس دارم.”
بعد، از من پرسید من میخوام چه کاری بکنم؟
یک لحظه فکر کردم دستش بیندازم.
این لعنتی کُفرَم رو در آورده بود.
گفتم: «ای بابا… تو هم دلت خوشه.
مرغ و خروس فروشیم شد کار؟”
📚 مجموعه داستان کوتاه، چراغ آخر (دوست)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله :
اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِنَ الوَحدَهِ، و َالوَحدَهُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السّوءِ؛
هم نشین خوب، از تنهایی بهتر است و تنهایی از هم نشین بد بهتر است.
امالی(طوسی) ص535
کلیدواژه ها:
برشی از کتاب,
تنهایی,
حدیث,
داستان کوتاه,
دوست و رفاقت,
رفیق,
صادق چوبک,
معرفی کتاب,
پیامبر,
چراغ آخر,
کتاب,
کتابخوانی موضوعات: اجابت دعا, دوستی
[جمعه 1402-12-18] [ 01:24:00 ب.ظ ]